عالم لاهوت را برترین عالم به لحاظ مرتبه (نه مکان) بر همه عوالم شمرده اند، و لاهوت مربوط به عالم آفریدگارست و این عالم را عالم غیب، عالم معنا، عالم امر ووو ذکر کرده اند و گفته اند؛ خداوند در منزلت و عالمِ لاهوتی خود در غیب مطلق بود، اقتضای ظهور عشق فرمود و تجلی نوری از ذات خود را بر خود هویدا کرد، بدون این که در آن تجلی، زمانی یا مکانی یا جهتی یا کمی یا کیفی یا اشاره و یا وضعی غیر این ها را که از خواص اجسام است، لحاظ شده باشد...
الله، اسم اعظم ذات پاینده که شامل همه اسماء، صفات و تجلیات حق هست، از امر خود، روح را که از نور فعلی و ارادی خویش است، مامور فرمود تا در آفرینش هستی با نظام و ترتیب خاصی حضور یابد و عوالم آفرینش یعنی عوالم وجود؛ جبروت و ملکوت و ناسوت را خلق نماید. که این همه کثرت که خواهم گفت؛ از آثار وحدت و جلوه های الهی هستند، و این سه عالم شئونی مخصوص بخود دارند و هرعالم به ترتیب، علتِ عالمِ دیگرست و بر آن احاطه وجودی دارد...
و اوست که امر عالم را به نظام احسن و اکمل از آسمان تا زمین تدبیر می کند، سپس در روزى که مقدارش به حساب شما بندگان هزارسال است، باز (حقایق و ارواح) به سوى او بالا می رود... «آیه 5 سجده» و جامی در قسمتی از هفت اورنگ، لیلی و مجنون با تعبیر زیبایی می گوید؛
درآن خلوت که هستی بی نشان بود * به کنج نیستی عالم نهان بود
و جو د ی مطلق ا ز قید مظا هر * ز نو ر خو یشتن بر خو یش ظا هر
بر و ن ز د خیمه ز ا قلیم تقد س * تجلی کر د د ر آ فا ق و ا نفس
به هر آئینه ای بنمود روئی * به هر جا خاست از وی گفتگوئی
خداوند نور تجلی ذاتش را مظهر وجود خود قرار داد و در نتیجه تجلی خداوند بر خودش پدید آمده است و به وسیله نور ذاتش ظهور می یابد این نورِ خاصش، واسطه میان حق و همه مخلوقات است، روح القدس روحی از خدا، که تجلّی فعل و امر اوست...
.
حُسنِ روی تو بیک جلو ه که در آینه کرد
ا ین همه نقش د ر آ یینه ا و ها م ا فتا د
اینهمه عکس مِی و نقش نگارین که نمود
یک فروغِ رخ ساقی ست که در جا م افتاد
امید که ما نیز خداگونه گی خویش را در تجلی عشق مان، به فعل در آوریم...
- ۹۶/۰۹/۰۲