۱_شخصى از امام ششم علیه السلام پرسید عقل چیست؟ فرمود چیزیست که به وسیله آن خدا پرستش شود و بهشت بدست آید آن شخص گوید: گفتم پس آنچه معاویه داشت چه بود؟ فرمود: آن نیرنگست، آن شیطنت است، آن نمایش عقل را دارد ولى عقل نیست.
۲_حسن بن جهم گوید: از امام رضا علیه السلام شنیدم که میفرمود: دوست هر انسانى عقل او است و دشمن او جهلش.
اصول کافی، جلد اول، کتاب عقل و جهل (شامل ۳۴ حدیث)
۳ - امام باقر علیه السّلام فرماید: چون خدا عقل را آفرید از او بازپرسى کرده به او گفت پیش آى پیش آمد، گفت بازگرد، بازگشت، فرمود بعزت و جلالم سوگند مخلوقى که از تو بپیشم محبوبتر باشد نیافریدم و ترا تنها بکسانى که دوستشان دارم بطور کامل دادم. همانا امر و نهى کیفر و پاداشم متوجه تو است.
شرح- مراد بعقل چنانچه از جمیع روایات این باب استفاده مىشود همان قوه تشخیص و ادراک و وادارکننده انسان به نیکى و صلاح و بازدارنده او از شر و فساد میباشد چنانچه در روایت سوم عقل وسیله پرستش خدا و بدست آوردن بهشت معرفى شده و در حدیث چهارم ٧۵ خاصیت و اثر آن بنام لشکر عقل توضیح داده شده است پس عاقل کامل کسى است که آن اثر در او باشد، و مراد به پیش آمدن و بازگشتن عقل اینست که این موجود در برابر اوامر و نواهى خالقش کاملا منقاد و مطیع است و جمله آخر حدیث در روایات دیگر توضیح داده مىشود که کیفر پاداش مردم در روز جزا بمقدار عقل ایشانست.
۴ - اصبغ بن نباته از على علیه السلام روایت میکند که جبرئیل بر آدم نازل شد و گفت: اى آدم من مأمور شدهام که ترا در انتخاب یکى از سه چیز مخیر سازم پس یکى را برگزین و دوتا را واگذار. آدم گفت چیست آن سه چیز؟ گفت: عقل و حیا و دین آدم گفت عقل را برگزیدم، جبرئیل بحیا و دین گفت شما بازگردید و او را واگذارید، آن دو گفتند اى جبرئیل ما مأموریم هرجا که عقل باشد با او باشیم. گفت خود دانید و بالا رفت.
شرح- از مجموع این روایت چنین استفاده مىشود که عقل باحیا و دین لازم و ملزومند و از یک دیگر جدا نشوند پس خداوند بهر کس عقل عنایت کند حیا و دین هم عنایت کرده است و کسیرا که باحیا و متدین یافتیم باید او را عاقل هم بدانیم.
- ۹۶/۰۹/۱۳