شکوفه های خرد

ارائه تلفیقی از فرهنگ وادبیات فارسی و عرفان ناب محمدی (ص)

شکوفه های خرد

ارائه تلفیقی از فرهنگ وادبیات فارسی و عرفان ناب محمدی (ص)

  • ۰
  • ۰

مشک ختن

‍ گویند در دشت های بلند ختن، آهو بچه ای میزیست به غایت غره، خوب صورت و هوشیار.گردش نمیکرد مگر در بلندترین مرغزارها، چرا نمیکرد مگر از پر آب ترین علف ها و نمی نوشید مگر از بلندترین و زلال ترین سرچشمه ها، سخت مغرور و مطمئن به خویش بود. با همه ی رعنایی و زیبایی شاخ و سم و پوست، شکار هیچ شکارچی نشده بود از چالاکی بسیار.

روزی از روزها وقتی که دیگر جوانی رعنا شده بود و از سحر تا شام محصور در میان گله ی ماده آهوان عاشق از این سوی به آن سوی می رفت در حال چرا رایحه ای به غایت خوش به مشامش رسید. آن چنان که اگر شمیم همه ی بهارانی را که پشت سر گذارده بود و عطر آن همه دشت های پر سوسن و سنبل را که زیر پا نهاده بود یک جا اکسیرمیکردند به قدرت آن نمی شد. مست و شیدا به دنبال منشا آن عطر گذارد. تو گویی عصاره ی عشق بود که این چنین بی قرارش کرده پس باید می یافتش که از کجا بر می خیزد

رفت رفت رفت اما بی حاصل. آن عطر جادویی هم چنان همه جا منتشر بود تا هر کجا که می رفت گویی در پیش رو بود و اگر خسته از جست و جو رو به سوی بازگشت می گذاشت باز هم همان بود در مقابلش بود. رو به شمال مقابلش بود رو به جنوب هم بود.

کارش به جنون کشیده بود اما این وسوسه رهایش نمیکرد

بهارو تابستان هم گذشت و عجیب آنکه آن عطر زایل نمیشد و او غافل از قشلاق تا ییلاق باز به دنبال آن ازین صخره به آن صخره ازین کوه به آن کوه میشتافت. و همچنان شیدا و بی قرار بود که اول روز.

سالیان دراز ازین جست و جو به سر شد تا که نوجوانی را به جوانی و جوانی را به پیری برد.تا جاییکه عمر به آخر می برد. روزی در زمستانی سخت، پیر و خسته و ساق و شاخ در هم شکسته روی برف های قله ای بلند نا غافل طعمه ی شیر کوهی شد و درست در همان لحظه که دندان شیر شکمش را درید در آخرین نفس ها با اقیانوسی از حسرت و شگفتی سرانجام آنچه را که عمر را به خاطرش باخته بود جویید. 

آن رایحه جادویی از مشک پنهان در ناف خودش بود و او غافل در طلبش عالم را درنوردیده و عمر را باخته بود و عاقبت ذلیل، پاکباخته و شکم دریده، حقیقتی را یافته بود که دیگر به کارش نمی آمد.



  • ۹۷/۰۵/۲۹
  • فیروزه فلاح نیک

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی