کفر و دین در بر عشاق نکوکار یکی ست
کعبه و بتکده و سبحه و زنّار یکی ست
اگر از دیده تحقیق به عالم نگری
عشق و معشوق و عاشق، دل و دلدار یکی ست
تا که در میکده من پای نهادم دیدم
اهل آنجا همه مست می و هشیار یکی ست
گرچه ذرّات جهان جمله انا الحق گویند
لیک از آن جمله گرفتار سر دار یکی ست
ما همه چون نی و تو خود همه دم نایی ما
چون حقیقت نگری این همه گفتار یکی ست
آفتاب رخ او تافت به مرآت قلوب
مختلف گر چه نماید همه انوار یکی ست
با همه خلق جهان صلحم و اندر بر من
جور اغیار و سر مرحمت یار یکی ست
مختلف گرچه بود درد من و درمانش
خوشدلم زانکه طبیبم یک و عطار یکی ست
پیش نا اهل نهان کن سخن حق مونس
که بر او خزف و گوهر شهوار یکی ست
قطبالموحدین میرزا عبدالحسین ذوالریاستین، مونسعلیشاه(مونس)
- ۹۷/۰۴/۱۱